رسم غریبی است دنیا نفس می کشیم چرا وقتی از کسی احوال می پرسیم ، در جواب می گوید: نفسی می آید ، زنده ایم ... انگار نمی داند همین آمد و شد نفس را هزاران نفر آرزو دارند . ای کاش زندگی را باور کنیم . بدانیم زنده ایم برای زندگی کردن . ای کاش کلام سهراب سپهری را بفهمیم: زندگانی سیبی است گاز باید زد با پوست... ای کاش همه مثل پیرمرد آن کوچه ای باشیم که صبح ها از آن عبور می کنم، سلام، صبحت روشن دخترم ، خیر پیش رویت باشد، خدانگهدارت باشد . پی نوشت : همیشگی نوشت:
هر که را به طوری مشغول خود کرده است .
هیچ کداممان حاضر نیستیم یک لحظه از زندگیمان را از دست دهیم
ولی وقتی زندگی ها را می بینیم :
همه غزق در دلتنگی، ناامیدی، نارضایتی و .. هستند.
زنده ایم اما
زندگی نمی کنیم .
اما نفس توام با تنگی نفس
لبخند می زنیم
اما پوشالی و تو خالی
چرا هیچ کسی از زندگی راضی نیست؟
در جواب سلام دختر بچه ای که همسایه شان بود چه زیبا گفت:
حس میکنم در هیاهوی روزگار گم شده ام ، و در آرزوی روزی که پیدا شوم
خدایا تو را به خودت قسم می دهم این روز آنقدر دیر نباشد که دیگر فایده ای نداشته باشد...
اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
Design By : Pars Skin |