سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشتارهای زیبا

حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح امیرالمومنین علیه السلام سرودند که شاه بیت آن این بود:

حاجب اگر محاسبه حشر با علیست

من ضامنم که هرچی خواهی گناه کن

همان شب در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمودند:

اگرچه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم

حاجب عرض می کند:

یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست

حضرت علی علیه السلام می فرماید پس بیت آخرت را این گونه بنویس:

حاجب یقین محاسبه حشر با علیست

شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن ...


نوشته شده در سه شنبه 91/1/22ساعت 6:8 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

سلام

اگر سرتان خیلی شلوغ نباشد که تاریخ را فراموش کرده باشید حتما می دانید که امروز برگ دهم تقویم هایمان را ورق زدیم و به همین زودی ده روز از سال 91 گذشت و ده روز به عمرمان اضافه شد.

بیشتر ما قبل از شروع سال جدید یک سری قول و عهد هایی با خدای خود می بندیم که در این سال چه کارهایی را انجام دهیم یا چه کارهایی را ترک کنیم.

ولی افسوس از اینکه انگار نسیان و فراموش کاری هم با انسان زاده شده و آدمی خیلی زود همه قول و قرارهای خود را فراموش می کند ولی ای کاش بدانیم که با گذشتن هرروز از سال یک روز به عمر ما هم اضافه می شود و قدر هرروز را بدانیم.

ساقیا آمدن عید مبارک بادت                                                                        وان مواعید که کردی مرود از یادت


نوشته شده در جمعه 91/1/11ساعت 1:33 صبح توسط حیدری نظرات ( ) |

سلام

اگر نگاهی به وبلاگ ها بیندازیم بیشتر افراد پیام تبریک پیشاپیش عید زده اند یا اگر برای آخرین بار دوستانمان را می بینیم فرصت را مغتنم می شماریم و سال جدید را پیشاپیش تبریک می گوئیم.

در این روزهای پایانی سال بیشتر یاد خدا می کنیم و دوست داریم اگر در دل کینه ای داریم پاک شود و همگام با طبیعت ما هم تازه شویم

انشاالله همه دل هایمان بهاری شود و همچون آسمان بهاری پاک

 


نوشته شده در جمعه 90/12/26ساعت 10:29 صبح توسط حیدری نظرات ( ) |

 توصیه‏ هایى از علامه حسن‏ زاده آملى

 بدان  که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ، در مزرعه دلت‏بکارى و غرس کنى. این‏جا را دریاب، این‏جا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلى کم است. وقت‏خیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش‏» ; یعنى شتران تشنه را مى‏بینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى‏کوشند و مى‏شتابند و از یکدیگر سبقت مى‏گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنج‏هاى رحمان‏اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت‏خیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این‏جاى خودشان مبتلا شده‏اند .» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن.

وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست‏ بسازیم.

 


نوشته شده در جمعه 90/12/19ساعت 8:52 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

 

سیده زهرا حسینی» راوی کتاب «دا» در بیمارستان بستری شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه انصارالحسین(ع) همدان به نقل از خبرگزاریفارس، «زهرا سادات حسینی» فرزند گرانقدر شهید، نمادی از شجاعت و ایثار زنان ایرانی در جنگ تحمیلی و از جانبازان دوران دفاع مقدس چندی است به علت مشکلات جسمی در بیمارستان خاتم الانبیای تهران بستری است.

 وی پیش از این نیز چندین‌بار در بیمارستان خاتم‌الانبیا به دلیل مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی بستری شده است.

به گزارش روابط عمومی بنیاد شهید تهران بزرگ، حمید علی صمیمی به همراه قائم مقام بنیاد شهید و معاون پژوهش این اداره کل با حضور در بیمارستان به دیدار این بانوی جانباز رفته و از وی عیادت کردند.

به گزارش توانا، «سیده زهرا حسینی» به سال 1342 در عراق به دنیا آمد. پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و از اقوام کرد ایرانی بودند. زهرا فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. در همان کودکی (1347) همراه خانواده به ایران آمد و در خرمشهر ساکن شدند. زهرا پس از گذراندن کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. به دلیل مذهبی بودن خانواده و بالاخص پدرش، وی با اعتقاداتی مذهبی بزرگ شد.

وی به همراه برادرش علی در فعالیت‌های دوران انقلاب و پس از آن شرکت داشت. وی در آغاز جنگ ایران و عراق دختری هفده ساله بود. به دلیل قرار گرفتن در متن جنگ به طرق مختلف از جمله همکاری در کفن و دفن شهدا، امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت و خواهر کوچکش در فعالیت‌ها همراه وی بود.

پدر و برادر بزرگش در جنگ به شهادت رسیدند و برادر کوچکترش مجروح شد. خود وی هم در این جریان با اصابت ترکش به دست و نخاعش، مجروح شد.

کتاب سرگذشت و خاطرات وی با نام «دا» به همت انتشارات حوزه هنری منتشر شده که توانسته عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین کتاب‌های کشور را کسب کند. وی دارای چهار فرزند به نام‌های عبدالله, هدی, فاطمه و میناست.


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 6:7 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20      >
Design By : Pars Skin