گمشده ای هستم در این دنیای پر هیاهو دنیایی که صبح و شامش با فکر به اینکه : امروز چه کسی به من سلام نکرد ؟ چرا فلانی نمره بالاتر گرفت ؟ چرا فلانی آن حرف را زد ؟ چرا ..؟ چرا ..؟ چراهای بی سر وته سر می شود و کلی فکر هایی که هرکه با توجه به موقعیت اجتماعی و سنی و اقتصادی و ... خود را مشغول کرده است. در این دنیای پر سر و صدا ، پر از هیاهو و فکر و خیال دلخوشی هایی هست ، آرامش هایی هست در همین دنیا ، در قطعه ای از زمین، شرق ایران آفتابی می درخشد که نورش ، گرمایش تمام شیعیان را سیراب می کند بارگاهی که قدمت که می رسد به آنجا ، دیگر خود نیستی ، بهتر از خودی خوبی امام رئوف تو را هم برای چند ساعتی خوب می کند . خودت را ، حال دلت را ، تک تک لحظاتت را تکرار نشدنی می کند ولادتش رسیده است ، هرکه در هر جایی نفس می کشد ، نفسش بسته شده به نبض زائران امام رضا دلش در حرم است، قلبش گره خورده با گام های زائران و بهانه زندگی من ، افتخار من ، همین است که حداقل به نام، دوستدار و شیعه امام رضا علیه السلام هستم ... خودم را ، روحم را ، نفس نفسم را دخیل پنجره فولادت میکنم یا امام رضا ... همیشگی نووشت : اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا وجودت آمیخته است با : دلدار بودن مهربانی دلسوزی ناز وقار صبر وفا حیاء استواری قداست نجابت عصمت پاکی وجودت آمیخته است با روح الهی با روح خداوندی وجودت همچون گل است ، به لطافت گل ، به سبزی گل ، به زیبایی گل قدر وجودت را بدان ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها ، الگوی تمام دختران ، و روز دختر مبارک همیشگی نوشت : اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا از کجا شروع کنم ؟ بیا تقویم را ورق بزنیم برویم عقب ، عقب ، عقب تر روز شنبه ، اولین روز ماه شهریور ، بیست و دو سال پیش من متولد شدم ... بعضی اوقات با اینکه لحظات مفرح و شادی هستند ولی آدمی بغض می کند : لحظه تحویل سال ، روز تولد ، ... حس غریبی است این لحظات حس غ ر ی ب و اما از پارسال تا به امسال اتفاقات زیادی افتاد که خودم جان خوب میدانی به خودم تبریک می گویم که توانستی خوب برخورد کنی و از خدای خودم جان برای بودن یکسال دیگر تشکر میکنم . پی نوشت : این پست قرار بود ادبی تر بشود که نشد ... همیشگی نوشت : اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
Design By : Pars Skin |