سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشتارهای زیبا

نمیدانم توجه کرده اید یا نه
ولی همواره بالا رفتن ها سخت تر است ،
همیشه سربالایی رفتن سخت تر است.
شاید سمت خدا رفتن هم به نوعی مثل سربالایی باشد و دام شیطان سر پائینی.

یه کم که دقیق می شوم می بینم :
درست است سر بالایی رفتن ، به سمت خ د ا رفتن سخت است،
ولی
انتهای سربالایی صعود است، افتخار است.
باز هم دقیق تر می شوم به اینکه :
درست است سمت خدا رفتن سخت است ولی اگر به کمترین اثرش که آرامش است فکر کنم تمام این سختی ها را به جان می خرم.
یا اقرب من حبل الورید همراهم باش.

پی نوشت :
منبع عکس : نگارخانه

همیشه نوشت:
اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عینی ابدا


نوشته شده در دوشنبه 91/12/14ساعت 12:0 صبح توسط حیدری نظرات ( ) |

یک سال نه ، یک سال بیشتر از یک سال بود که قدم هایم مهمان صحن و سرای حضرت فاطمه معصومه نشده بود...

تا اینکه روز وفات بانویی که روز ولادتشان روز دختر نامیده شده راهی زیارت شدم.

وقتی رسیدم انگار همه چیز برایم رنگ و بوی دیگری داشت، بوی حرم امام رضا به مشامم می رسید.

و وقتی در زیارتنامه می خواندم:

السلام علیک یا اخت ولی الله ، از خود حضرت معصومه طلب زیارت برادرشان را کردم، طلب مشهد الرضا را...

و بعد زیارت حضرت معصومه راهی جمکران شدم ، جمکران ...

روی سنگ فرش حیاط جمکران قدم می زدم که خانمی با حالت اضطرار از من پرسید :

خانم تو را به خدا می دانید چاه کجاست؟ من هم گفتم نه.

چون به این اعتقاد دارم اگر عریضه ای باشد ، نیاز به نوشتن ندارد، عریضه من قلب پر آشوبم است که کلماتش بر روی کاغذ جاری نمی شود.

و به این فکر کردم:

که اگر از چاه ظلمانی خود بیرون بیائیم، امام زمانمان را می بینیم و می توانیم بی واسطه، بی عریضه ، با او هم کلام شویم...

این ها فقط آرزوست و گرنه دل ما به همین عریضه های نوشته و ننوشته خوش است مولا...

پی نوشت:

عکسی است که در جمکران گرفتم .

همیشگی نوشت:

اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عینی ابدا

آرزو نوشت:

اللهم عجل لولیک الفرج


نوشته شده در جمعه 91/12/4ساعت 6:19 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

تو
که نباشی تمام هستی های هستی برایم نیست می شود.
تو
که نباشی تاروپود وجودم از هم گسسته می شود .
تار
پود
بهتر بگویم هیچ.
تو
که نباشی ، لحظه هایم برایم حکم سالیان دارد. روزهایم حکم قرن ها،
تو
که نباشی، صحبت از بودن ، هستن، هرآنچه روح دارد یا نه حتی بی روح، عبث و بیهوده است.
اصلا
تو
نباشی
م ن
وجود ندارد.


تو
همواره هستی
فقط
گاهی
م ن حس نمیکنم بودنت را.
خدایا اصل و اساس زندگیم باش. نباشی ، نیستم، پوچم .


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/25ساعت 3:45 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

طبیعت را نگاه کنیم:
کوه ، دریا ، آسمان، جنگل

این ها شاید بخش خیلی خیلی خیلی کوچکی از طبیعتی باشد که در آن زندگی می کنیم.

ما انسانیم و در این طبیعت، در این عالم واقع زندگی می کنیم.

بیائید کمی از طبیعت الگو بگیریم.

کوه : کوه نمادی از استقامت و سرسختی است: تا به حال شده شبیه کوه در برابر مشکلات مقاوم باشیم و خم به ابرو نیاوریم؟

دریا نماد پاکی و صداقت: چقدر صداقت را در وجودمان پرورده ایم؟

آسمان نمادی از آرامش: چقدر آرامش را در وجود خود نهادینه کرده ایم؟

جنگل: نماد سبزی و طراوت: چقدر از طراوت ِ گیاه قرض گرفته ایم؟

وقتی گیاه زیبایی را می بینی که در جویی خودنمایی می کند و توجه تو را به خود جلب می کند می فهمی زندگی زیباتر از آنی است که ما متصور می شویم.

و شعر سهراب: زندگی سیبی است گاز باید زد با پوست.

پی نوشت 1: با گفتن این نماد ها یاد معلم های ادبیاتم افتادم، ای کاش خیلی اشتباه نگفته باشم.

پی نوشت 2: متن خیلی بچه گانه است، به بزرگواری خودتان ببخشید.

آشنا نوشت: افرادی که در جریان هستند جدیدا کوه رفتم خواهشا تیکه نیندازند.(مخاطب خاص)

 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/11/9ساعت 4:56 عصر توسط حیدری نظرات ( ) |

احوال این روزهایم را قیصر چقدر زیبا می گوید:

رفتار من عادی است

اما نمی دانم چرا این روزها از دوستان و آشنایان هرکس مرا می‌بیند

از دور می‌گوید: این روزها انگار حال و هوای دیگری داری!

اما من مثل هر روزم

با آن نشانیهای ساده و با همان امضا، همان نام

و با همان رفتار معمولی

مثل همیشه ساکت و آرام

این روزها تنها

حس می کنم گاهی کمی گنگم

گاهی کمی گیجم.. همین ...

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 12:28 صبح توسط حیدری نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
Design By : Pars Skin